مطهرهمطهره، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

مطهره هستی مامان و بابا

من هستم و یک دنیا عشق

 

 

              

بعد از سال ها

سلام به همه امروز بعد از سالها یاده وبلاگمون افتادم . خدا از سره تقصیرات این صفحات مجازی بگذره که اینقدر وقتمون رو گرفته😂 مطهره گلم امسال کلاس چهارمه و یه دختر منظمو با ادب  و درسخون شده.😘 مبینا جون و مهنا جونم هم که دیگه کاملا خانم شدن و حسابی منو سرگرم خودشون کردن و امسال پیش دبستانی هستن. خدا به همه قسمت کنه انشاالله داشتم سه تا دختر تو خونه یه برکت و ثروت عظیمه.😘
17 آذر 1399

واااااااای که دلم چقدر برای اینجا تنگ شده بود

سلام به همه دیشب بعد از سالها یاده وبلاگمون افتادم . خدا از سره تقصیرات این تلگرام بگذره که اینقدر وقتمون رو گرفته مطهره گلم امسال کلاس دومه و یه دختر منظمو با ادب  و درسخون شده. مبینا جون و مهنا جونم هم که دیگه کاملا خانم شدن و حسابی منو سرگرم خودشون کردن. خدا به همه قسمت کنه انشاالله داشتم سه تا دختر تو خونه یه برکت و ثروت عظیمه.
20 بهمن 1397

من و دخترهای عزیزتر از جانم

مدتهاست که چرت نیمه روز پیشکش ، چهار ساعت متوالی در شب نخوابیدم مدتهاست که نوشتن پیشکش ، یک فیلم کوتاه رو با حضور ذهن کامل ندیدم مدتهاست که خواندن رمان پیشکش ، یک صفحه از یک مجله رو بدون قطع کردن نخوندم نقشه هایی که داشتم پیشکش ، جز برای پوشک و کرم و لباس و کلاس کودکم نقشه تازه ای نکشیدم حالا خوب می دونم چند تا از موهام سفید شدن چون مدتهاست دیر به دیر رنگشان می کنم سینما، تئاتر، جمع دوستانه، خرید گروهی، سفرهای یهویی، تلفن های طولانی و ....همه را ترک کردم کفش پاشنه بلند، کیف های رنگارنگ، موهای درست کرده و آرایش مرتب به تاریخ پیوسته و ساک بچه به دوش می کشم.موهام را جمع می کنم و همیشه گوشه ای از رژ لب...
27 ارديبهشت 1394

شرح حال این روز ها

عشق مامان سلام بعد از تولد دو سالگــــــیت خیلی خوب جمله بنـــــدی میکنـــــی و کــــامل صحبت میکنــــــی. بعضـــــی از کلمه ها رو خیلــــــی بـــــامزه ادا میکنــــــی و من وبــابــا حسابی برات ضعف میکنیم. مثلا: چیقی= قیچی سولتر= لوستر گیده= دیگه و... یه عروسک نوزاد داری که دیروز بی مقدمه اومدی بهم میگی مامان بیا این بیچاره رو بنداز رو پات بخوابه گناه داره آخه مامانش مرده. من در اون لحظه: آخه بچه جون این حرفارو از کجا یاد میگیری؟   بابا رو با کلمه هایی مثل عشقم، گلم ، زندگی و ... صدا می کنی. چند روز پیش بهم میگی : بابا ، بابای من باشه ؛ شوهر شما. باشه؟ من: ...
17 دی 1392

20

امروز کارتهای صد آفرینت رو آوردی که با هم بازی کنیم. داشتم مرتبشون میکردم که دیدم روی یکی از کارتهات با مداد نوشتی20000البته اعداد غیر لاتین. من :این چیه اینجا نوشتی؟ مطهره:  یعنی شما که مامان منی نمیدونی این چیه؟ من: چرا من میدونم، میخوام ببینم شما هم میدونی مطهره: با یه نگاه ... خوب این بیسته دیگه یاد گرفتی بیست چیه مامانم؟ من طبق معمول                                         عاشقتم دختر باهوشم   ...
1 دی 1392

نجوای مادرانه

دخترم... عزیز تر از جانم... حرفهای مادرانه ام ،چون نجوای پنهانی میان من و تو ، همراهت زندگی را خواهد پیمود... مثل نوری که در تاریکی دشواریهای زندگی از روزنه ای گم خواهد تابید و راه را به تو نشان خواهد داد... با عشق...   و تو فرشته کوچک من! به یاد داشته باش مرا که در گوشه ای از قلبت نشسته ام ودر گوش دلت نجوا می کنم که هرگز در کشاکش سختیهای زندگی ترسی به دل راه مده چرا که هیچ چیز سخت تر از آنی نیست که تصور می کنی پس با توکل ،صبر و استقامت و اندیشه بر همه مشکلات پیروز شو و بدان این خاصیت زتدگیست که روح تو را چون تکه سنگی خام در گذر سختیها می تراشد تا تندیسی شوی زیبا و با ...
1 دی 1392

شعر های کودکانه

      سی ام آذره و یک  شب زیبا یه  شب بلند به اسم شب یلدا شب شب نشینی و شادی و خنده شبی که واسه ی همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون آجیل و شیرینی و میوه  فراوون شب قصه گفتن و یاد قدیما قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره جای پاییز رو زمستون می گیره ننه سرما باز دوباره برمی گرده کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده ...
30 آذر 1392

سلام بر حسین

                                              السلام علی الحسین (ع) وعلی علی بن الحسی ن (ع) وعلی اولاد الحسین (ع) وعلی اصحاب الحسین (ع) الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع) ...
30 آذر 1392