مطهرهمطهره، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

مطهره هستی مامان و بابا

من هستم و یک دنیا عشق

شب یلدا

    یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا، یادگار نام وطن، میوه پائیز ایران و عروس زمستان، در راه است. او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم. ایرانی بودن را فراموش نکنیم                                    یلدایت اهورایی دخترکم       ...
30 آذر 1392

عکس های هجده ماهگی ناناز مامان و بابا

  ناز مامان داره  نینیش رو میخوابونه قربون اون نگاه قشنگت دختر نازم     مهربون مامان در حال لیلی لیلی حوضک بازی کردن   هجده ماهگیت مبارک گلم                                                                        &...
14 آذر 1392

تولد 2سالگی عشق مامان و بابا

عزیز دلم تولد امسالت(05/01) مصادف شد با شب تولد امام حسن (ع). ما هم این روز رو غنیمت شمردیم و برات تولد گرفتیم.     ش             تولدت مبارک گل پونه گل عزیز من یکی یدونه همه ترانه هام پیشکش چشمات    دلم میخواد فقط از تو بخونه حالا نوبت فوت کردن شمع هاست می درخش تو جمع مثل یه الماس همه بگین مبارکه ایشالا تولد تو جشن همه گلهاست     گل  نازم به خاطر اینکه زیاد عکس تکی ازت نداشتم مجبور شدم بعضی از عکسها رو نقاشی کنم ...
14 آذر 1392

شیرین زبون ما

دختر نازم میخوام تو این پست از شیرین زبونی هات برات بنویسم. بابا جون که از سر کار میاد تا از پله ها بیاد بالا ضعف میکنه از زبون ریختنت بابا (در راه پله): سلاااااااااااااااااام مطهره: سلام عشققققم بابا جلوی در: سلام گلم بدو بغل بابا مطهره(در حال نگاه به دستهای بابا): برام چی خریدی؟ و طبق معمول هر شب اول بوس به بابا بعدا خوردن بستنی                 چادر نمازت رو با زور روی سرت نگه داشتی، عروسکت رو هم بغل کردی اومدی بهم میگی: خاله کاری با من نداری؟ من: کجا میخوای بری عزیزم؟ شما: میرم خونمون...
6 آذر 1392

قالب جدید+اندر احوالات این چند وقت

این چند روزه پاییز تو تهران حسابی خودش رو نشون داد. 28 روز مونده تا زمستون بیاد. من 28 روز زود تر رفتم پیشواز و قالب زمستونی برای وبلاگت گذاشتم. البته با نظر خودت بود که حسابی خوشت اومده بود. ازت میپرسم این قشنگه؟ میگی بله همین زیباست عوضش نکن قوربونت برم که از کلمه های قلمبه استفاده میکنی.   با این زبون ریختنت همه رو دیوونه کردی. هر کس رو بسته به جایگاهی که داره صدا میکنی مثلا خاله پری (خاله بابایی) رو پری جون صدا میکنی(فکر کنم یه چهل سالی با هم تفاوت سنی داشته باشید) البته چون خاله رو خیلی دوست داری اینجوری صدا میکنی.هر وقت میخوای با مامانی شوخی کنی زیبا صداش میکنی اونم ضعف میکنه . چند وقت پیش با آیسان پیش مامانی...
2 آذر 1392

نمایشگاه گل و گیاه

سلام گلم پنج شنبه 24مهر همراه بابایی رفتیم نمایشگاه گل و گیاه واقعا جای قشنگی بود. اینم چندتا عکس       قربونت برم که از همه اون گلها قشنگ تری   ...
9 آبان 1392

دل نوشته های دخترانه و پدرانه

بايد دختر باشي تا بداني پدر لطيف‌ترين موجود عالم است... بايد دختر باشي تا ته دل‌ات قرص باشد که هيچ‌وقت جاي دست پدر روي صورت‌ات نخواهد افتاد مگر به نوازش! بايد پدر باشي تا بداني دختر عزيزترين موجود عالم است... تا پدر نباشي نمي‌تواني درک کني دختر داشتن افتخار پدر است!!! بايد دختر ِ پدر باشي تا احساس غرور کني... بايد پدر-دختر باشيد تا بدانيد چه شگفتي‌هايي دارد اين عالم! چه عزيز است اخم تلخ پدر و ناز دختر... چه نازک است دل پدر که طاقت ديدن اشک دختر را ندارد... بايد پدر-دختر باشيد تا... پدر، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند!!! &n...
9 آبان 1392

تولد پریماه

سلام به همه جمعه91/06/24 تولد پریماه جون بود شما اصلا حوصله نداشتی و یه بند بهونه گرفتی بااین حال چندتا بیشتر نتونستم ازت عکس بندازم حتما از ادامه مطلب دیدن کنید           اینم پریماه جونی ...
24 بهمن 1391

تولد بهترین بابای دنیا

تولد تولد تولدت مبارک همسرم و بابایی جونی عاشقتیم  و  از صمیم قلبمون تولدت رو بهت تبریک میگیم البته توی وبلاگ دخترمون با یه روز تاخیر اخه میدونید دوست جونها دیشب جاتون خالی برای محمدم تولد گرفته بودم و دو روز بود درگیر آماده کردن مقدمات شام و غیره بودم مهمون هامون هم مامان و بابای همسرم و مامان و بابای خودم بودن . خیلی از اینکه دعوتم رو قبول کردن خوشحال بودم اخه به خاطر اینکه بچه کوچیک دارم هیچ کس نمی خواد اذیت بشم خدا رو شکر خانواده هامون خیلی درکم میکنن. خیلی دوست داشتم خواهر و برادر همسری هم بودن ولی آبجی که تهران زندگی نمیکنه و آخر هفته هم نبود بگم بیادو به داداشش هم نگفتم که غربت عمه جون رو زیاد اذیت ...
13 دی 1391