تولد بهترین بابای دنیا
تولد تولد تولدت مبارک
همسرم و بابایی جونی عاشقتیم و از صمیم قلبمون تولدت رو بهت تبریک میگیم
البته توی وبلاگ دخترمون با یه روز تاخیر
اخه میدونید دوست جونها
دیشب جاتون خالی برای محمدم تولد گرفته بودم و دو روز بود درگیر آماده کردن مقدمات شام و غیره بودم مهمون هامون هم مامان و بابای همسرم و مامان و بابای خودم بودن . خیلی از اینکه دعوتم رو قبول کردن خوشحال بودم اخه به خاطر اینکه بچه کوچیک دارم هیچ کس نمی خواد اذیت بشم خدا رو شکر خانواده هامون خیلی درکم میکنن.
خیلی دوست داشتم خواهر و برادر همسری هم بودن ولی آبجی که تهران زندگی نمیکنه و آخر هفته هم نبود بگم بیادو به داداشش هم نگفتم که غربت عمه جون رو زیاد اذیت نکنه که همه هستن و اون نیست انشاالله اومد تهران یه شب میگم بیان دور هم باشیم.
اینم بگم که آبجی هدیه اش رو برای محمدم فرستاده بود یه پلیور قشنگ گرفته بود. مامان جون و آقاجون(مادر شوهر و پدر شوهرم) و عمو سعید(برادر شوهر کوچکم) برای محمد پیراهن و مامانی و پدر جون (مامان بابای خودم) و دایی محمد جواد (یه دونه داداشم) هم پلیور خریده بودن. من و مطهره گلی هم برای بابایی فلش گرفتیم.
اینم دو تا عکس که با زور از مطهره گرفتم