قالب جدید+اندر احوالات این چند وقت
این چند روزه پاییز تو تهران حسابی خودش رو نشون داد. 28 روز مونده تا زمستون بیاد.
من 28 روز زود تر رفتم پیشواز و قالب زمستونی برای وبلاگت گذاشتم. البته با نظر خودت بود که حسابی خوشت اومده بود.
ازت میپرسم این قشنگه؟ میگی بله همین زیباست عوضش نکن
قوربونت برم که از کلمه های قلمبه استفاده میکنی.
با این زبون ریختنت همه رو دیوونه کردی. هر کس رو بسته به جایگاهی که داره صدا میکنی مثلا خاله پری (خاله بابایی) رو پری جون صدا میکنی(فکر کنم یه چهل سالی با هم تفاوت سنی داشته باشید) البته چون خاله رو خیلی دوست داری اینجوری صدا میکنی.هر وقت میخوای با مامانی شوخی کنی زیبا صداش میکنی اونم ضعف میکنه . چند وقت پیش با آیسان پیش مامانی بودیم آیسان به مامانی گفت: عمه! خوش به حال مطهره که شما مادر بزرگش هستی. مطهره رو به مامانی : تو مادر بزرگی؟؟؟؟؟؟؟؟ نه بابا!!!!! تو زیبایی مامان اینقدر فشارت داد که خدا میدونه.
یه دوست خانوادگی داریم که اسمشون عصمته تصادفا با اسم عمه شما یکیه . چند وقت پیش که اومده بودن خونمون برات کلی توپ خریده بود. وقتی ازت میپرسم توپها رو کی برات خریده میگی خاله عمه عصمت
1392/02/15 از شیر گرفتمت. خدا رو شکر نه خودت اذیت شدی نه ما
از تاریخ 1392/07/14 از پوشک گرفتیمت. هر بار که میبرمت دستشویی بهم میگی: دیگه ماشاللا ماشاللا خانم شدم خودم میرم دستشویی
عاشقتم دوردونه